چشماش....آخ چشماش
مثل یه شهاب آسمونی برق می زد....
نمی دونم چی شد که دیگه از اون روز
نتونستم نگاهم رو از نگاهش بردارم....
« تو از کجا سر راه من آمدی ناگاه..!
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین ...آه!
مدام پیش نگاهی ...
مدام پیش نگاه...»
یاسمنگولا
پنجشنبه 28 مهرماه سال 1384 ساعت 12:04 ب.ظ
قرار نبود کسی به هوای شکستن
دل دیگری باشد...
مهم این است که محبت به یاد همه
بماند
اگر اتفاقی که نباید می افتاد
...بیفتد...
یاسمنگولا
پنجشنبه 21 مهرماه سال 1384 ساعت 12:30 ب.ظ
هرگز به دنبال کسی نباش
که بتونی باهاش زندگی کنی...
بلکه به دنبال کسی باش
که نتونی بدون اون زندگی کنی...!!!
یاسمنگولا
پنجشنبه 21 مهرماه سال 1384 ساعت 12:27 ب.ظ